استراتژی

ساخت وبلاگ

در حالی که تمام تلاش ها برای پیروی از قوانین سبک استناد انجام شده است، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. لطفاً در صورت داشتن هر گونه سؤال به کتابچه راهنمای سبک مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.

ویراستاران ما آنچه را که ارسال کرده‌اید بررسی می‌کنند و تعیین می‌کنند که آیا مقاله را اصلاح کنید یا خیر.

در حالی که تمام تلاش ها برای پیروی از قوانین سبک استناد انجام شده است، ممکن است اختلافاتی وجود داشته باشد. لطفاً در صورت داشتن هر گونه سؤال به کتابچه راهنمای سبک مناسب یا منابع دیگر مراجعه کنید.

ویراستاران ما آنچه را که ارسال کرده‌اید بررسی می‌کنند و تعیین می‌کنند که آیا مقاله را اصلاح کنید یا خیر.

Bayeux Tapestry: Battle of Hastings

خلاصه ای از این موضوع را بخوانید

استراتژی، در جنگ، علم یا هنر به کارگیری تمام منابع نظامی، اقتصادی، سیاسی و سایر منابع یک کشور برای دستیابی به اهداف جنگ است.

مبانی

Roman war galley

واژه استراتژی از واژه یونانی استراتگوس، ژنرال منتخب آتن باستان گرفته شده است. استراتژیست ها عمدتاً رهبران نظامی با اقتدار سیاسی و نظامی ترکیبی بودند که جوهره استراتژی است. از آنجا که استراتژی در مورد رابطه بین ابزار و اهداف است، این اصطلاح کاربردهایی فراتر از جنگ دارد: از آن با اشاره به تجارت، تئوری بازی ها، و مبارزات سیاسی، در میان سایر فعالیت ها استفاده شده است. با این حال، این استراتژی همچنان در جنگ ریشه دارد و در زمینه درگیری مسلحانه است که استراتژی پیچیده ترین اشکال خود را به خود می گیرد.

نظریه پردازان سه نوع فعالیت نظامی را متمایز می کنند: (1) تاکتیک ها یا تکنیک های به کارگیری نیروها در یک درگیری (مثلاً تصرف یک تپه، غرق کردن یک کشتی یا حمله به یک هدف از هوا)، (2) عملیات یا استفاده ازتعاملات موازی یا متوالی برای اهداف بزرگتر، که گاهی اوقات برنامه ریزی مبارزات انتخاباتی نامیده می شود، و (3) استراتژی، یا هماهنگ سازی گسترده عملیات با اهداف سیاسی. گاهی اوقات نوع چهارمی ذکر می شود که به عنوان استراتژی کلان شناخته می شود، که شامل هماهنگی همه سیاست های دولتی، از جمله ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک دولت داری، برای تعقیب برخی اهداف ملی یا ائتلافی است.

برنامه ریزی استراتژیک به ندرت به یک استراتژیست محدود می شود. در دوران مدرن، برنامه‌ریزی نشان‌دهنده کمک‌های کمیته‌ها و گروه‌های کاری است، و حتی در دوران باستان، شورای جنگ محل اقامت دائمی فرماندهان مضطرب بود. برای مثال، تاریخ جنگ پلوپونز نوشته توسیدید (حدود 404 پیش از میلاد) شامل بازخوانی شگفت انگیز سخنرانی هایی است که در آن رهبران کشورهای مختلف تلاش می کنند شنوندگان خود را متقاعد کنند تا از یک مسیر عملی خاص پیروی کنند. علاوه بر این، استراتژی همواره بر انواع مفروضات استوار است - در مورد آنچه قانونی یا اخلاقی است، در مورد آنچه فناوری می تواند به دست آورد، در مورد شرایط آب و هوا و جغرافیا - که بیان نشده یا حتی ناخودآگاه هستند. به این دلایل، استراتژی در جنگ با استراتژی در بازی هایی مانند شطرنج بسیار متفاوت است. جنگ جمعی است. استراتژی به ندرت از یک تصمیم آگاهانه منفرد در مقابل بسیاری از تصمیمات کوچکتر بیرون می آید. و جنگ، بیش از هر چیز، یک تلاش عمیقا نامطمئن است که تحت سلطه رویدادهای پیش بینی نشده و مفروضاتی است که اغلب نادرست هستند.

Carl von Clausewitz

حداقل چنین دیدگاهی در درجه اول توسط بزرگترین نظریه پرداز نظامی غربی، ژنرال پروسی کارل فون کلاوزویتز بیان شده است. کلاوزویتز در رساله استراتژیک کلاسیک خود، در مورد جنگ (1832)، بر عدم اطمینانی که در آن همه ژنرال ها و دولتمردان کار می کنند (معروف به "مه جنگ") و تمایل به هر طرحی، مهم نیست که چقدر ساده، به انحراف کار می کنند (معروف است) تأکید می کند. به عنوان "اصطکاک"). به طور متناوب، مطمئناً، نابغه هایی وجود داشته اند که می توانند جنگ را از ابتدا تا انتها هدایت کنند، اما در بیشتر موارد جنگ ها توسط کمیته ها شکل گرفته است. و همانطور که کلاوزویتز در یادداشتی مقدماتی در مورد جنگ می گوید: "وقتی بحث از خود عمل کردن نیست، بلکه متقاعد کردن دیگران در بحث، نیاز به ایده های روشن و توانایی نشان دادن ارتباط آنها با یکدیگر است" - از این رورشته تفکر استراتژیک

اصلی ترین و مشهورترین مشاهدات Clausewitz این است که "جنگ ادامه سیاست به روش های دیگر است."البته جنگ توسط سیاست تولید می شود ، هرچند که در جنگ مشترک ، به طور معمول به شر شر بی ذهن ، خشم خدا یا تصادف صرف نسبت داده می شود ، نه اینکه ادامه دیپلماسی عقلانی باشد. علاوه بر این ، دیدگاه Clausewitz در مورد جنگ بسیار رادیکال تر از خواندن سطحی از دیکتوم وی است. اگر جنگ "عمل سیاست صرف" نیست بلکه "یک ابزار سیاسی واقعی" است ، ممکن است ملاحظات سیاسی همه جنگ را فرا گرفته باشد. اگر این مورد باشد ، پس استراتژی ، که به عنوان استفاده از وسایل نظامی برای اهداف سیاسی درک می شود ، گسترش می یابد تا بسیاری از زمینه ها را پوشش دهد. کلیشه به نظر می رسد در واقع یک جمله رادیکال است.

البته دیدگاههای دیگری نیز وجود داشته است. در هنر جنگ ، غالباً به Sunzi (قرن 5 قبل از میلاد) نسبت داده می شود اما به احتمال زیاد در اوایل دوره جنگ های جنگلی چین (475-221 قبل از میلاد) ساخته شده است ، جنگ به عنوان وسیله ای جدی برای اهداف جدی رفتار می شود ، که در آن درک می شود که Shrewedاستراتژیست ها ممکن است نیروهای دشمن بلکه اشیاء نامشهود را هدف قرار دهند - مهمترین اینها استراتژی حریف هستند. گرچه این با ایده های Clausewitz موافق است ، هنر جنگ از جهات دیگر استدلال بسیار متفاوتی می گیرد. با داشتن اعتماد به نفس بسیار بیشتر به توانایی یک ژنرال خردمند برای شناختن خود و دشمن خود ، هنر جنگ بیشتر به فضیلت یک فرمانده adroit در این زمینه متکی است ، که ممکن است و در واقع باید ، از دستورات یک حاکم چشم پوشی کند. رسیدن به شیء جنگ. جایی که در جنگ ادعا می کند که استعداد برای فرماندهی بالا اساساً با رهبری نظامی در سطوح پایین متفاوت است ، به نظر نمی رسد که هنر جنگ بین توانایی عملیاتی و تاکتیکی تمایز قائل شود. جایی که در جنگ ، نبرد را به عنوان اصلی ترین وسیله جنگ و از دست دادن گسترده زندگی بشر به عنوان قیمت اجتناب ناپذیر آن می پذیرد ، هنر جنگ ، سابق را تا حد زیادی قابل اجتناب می داند ("متخصص در استفاده از ارتش نیروهای دشمن را بدون رفتن به نبرد") واثبات دوم در مورد عمومی ضعیف ؛از آنجا که در مورد جنگ شک می کند که رهبران سیاسی و نظامی تا به حال اطلاعات کافی برای تصمیم گیری های صوتی دارند ، هنر جنگ با مطالعه جمع آوری اطلاعات و ارزیابی اطلاعات آغاز می شود و نتیجه می گیرد.

تا حدودی ، این رویکردها به استراتژی نشان دهنده تفاوت های فرهنگی است. Clausewitz محصولی از ترکیبی از روشنگری و رمانتیسم اولیه است. ریشه های هنر جنگ در دائوئیسم کمتر عمیق نیست. شرایط تاریخی برخی از تفاوت ها را نیز توضیح می دهد. Clausewitz تحت تأثیر 20 سال جنگ که به دنبال انقلاب فرانسه و شخصیت خارق العاده ناپلئون بود ، تلاش کرد. هنر جنگ در طول آشفتگی دوره های جنگنده نوشته شده است. همچنین تفاوت های عمیق تری در تفکر در مورد استراتژی وجود دارد که از زمان و مکان فراتر می رود. به طور خاص ، تفاوت در بحث های معاصر استراتژی بین خوش بینانه ها همچنان ادامه دارد ، که فکر می کنند استراتژیست با آموزش عاقلانه برای کنترل سرنوشت خود بهتر از حتی شانس (سایر موارد برابر است) و بدبین (مانند کلاوزوویتز) ، که معتقدند این خطا است ، دارد. گل و لای ، و عدم اطمینان در جنگ است و بنابراین این شانس نقش اساسی تری ایفا می کند. علاوه بر این ، دانشمندان علوم اجتماعی ، با بررسی موضوعاتی مانند جنگ سهوا یا تشدید ، به امید این که استراتژی را به یک تلاش منطقی و قابل پیش بینی تبدیل کند ، هدایت شده است. مورخان ، به طور کلی ، با بدبین ها: به قول مورخ انگلیس مایکل هوارد ، یکی از بهترین مورخان نظامی قرن بیستم ، بیشتر ارتش ها در ابتدای جنگ اشتباه می کنند.

فارکس وکسب درامد...
ما را در سایت فارکس وکسب درامد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : آرش اصل زاد بازدید : 57 تاريخ : جمعه 11 فروردين 1402 ساعت: 21:47